گمنام

مريم ٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۵٬۵۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link1 | آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link1 | آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link2 | غرض كلى سوره مريم : بشارت وانذار مردم ، داستان زكريا و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link2 | غرض كلى سوره مريم : بشارت وانذار مردم ، داستان زكريا و...]]
خط ۵۴: خط ۵۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link29 | حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link29 | حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۵#link2 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۵#link2 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
كهيعص «1» ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا «2»
كاف، ها، يا، عين، صاد. (در اين سوره) يادى از لطف پروردگارت نسبت به بنده‌اش زكريّا (به ميان آمده است).
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا «2»
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ‌: ياد فرمودن پروردگار تو است به بخشش و مهربانى.
عَبْدَهُ زَكَرِيَّا: بنده خود زكريا عليه السلام را كه از اولاد رجعيم بن سليمان بن داود بود پيغمبرى عاليشان و مهتر احبار بيت المقدس و صاحب القربان، پس قصه او بخوان و ياد كن براى امت خود.
----
«1» تفسير برهان ج 3 ص 3.
جلد 8 - صفحه 142
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
كهيعص «1» ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا «2» إِذْ نادى‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا «3» قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا «4»
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا «5» يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا «6»
ترجمه‌
اين تذكّر رحمت پروردگار تو است بر بنده‌اش زكريّا
وقتى كه خواند پروردگارش را خواندنى پنهان‌
گفت پروردگار من همانا سست شد استخوان از من و مشتعل شد سر از پيرى و نبوده‌ام من در خواندن تو پروردگارا محروم‌
و همانا من ميترسم از وراث بعد از خودم و باشد زنم نازا پس ببخش مرا از جانب خودت وارثى‌
كه ميراث برد از من و ميراث برد از اولاد يعقوب و بگردان او را پروردگارا پسنديده.
تفسير
- در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و در اينجا از امام زمان عليه السّلام در كتب معتبره نقل شده كه حضرت زكريّا از خداوند خواست كه اسماء خمسه طيّبه را باو تعليم فرمايد و خداوند مسئول او را اجابت فرمود ولى آنحضرت هر وقت اسم محمّد و على و فاطمه و حسن عليهم السلام را مى‌برد و ياد ميكرد رفع همّ و غم از او ميشد و هر وقت اسم حسين عليه السّلام را ميبرد و ياد ميكرد محزون ميشد و گريه راه گلوى او را ميگرفت تا آنكه يكروز عرض كرد بار الها چرا در اين اسم اين اثر است پس خداوند اشاره فرمود باين حروف بواقعه كربلا و هلاك عترت طاهره و ظلم يزيد و عطش و صبر سيّد الشهداء پس حضرت زكريا سه روز از مسجد بيرون نيامد و مردم را از تشرّف خدمتش منع فرمود و مشغول بگريه و زارى شد و از خداوند خواست پسرى باو كرامت فرمايد كه موجب روشنائى چشم و محبوب او باشد و وصى و وارث او گردد و در ولادت و شهادت مانند
----
جلد 3 صفحه 460
سيد الشهداء عليه السّلام باشد تا آنكه او هم مانند پيغمبر خاتم بمصيبت آن فرزند مبتلا و مأجور گردد و خداوند باو يحيى عليه السّلام را كرامت كرد كه مانند حسين عليه السّلام شش ماهه از مادر متولد شد و بدرجه شهادت رسيد بنحو جانگدازى كه در تواريخ مذكور و مشهور است و در بعضى از روايات كه از امام صادق عليه السّلام نقل شده اين حروف را اشاره به انا الكافى الهادى الولى العالم الصّادق گرفته‌اند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه در دعاء خود عرض كرد اسئلك يا كهيعص در هر حال خداوند در اوّل اين سوره تذكّر داده و بيان فرموده رحمت خود را بر بنده‌اش حضرت زكريّاى پيغمبر در وقتى كه خواند پروردگار خود را در خفيه تا از ريا دور و با خلاص نزديك باشد و بنابراين ذكر خبر مبتداء محذوف است كه هذا باشد و اضافه بمفعول خود شده كه رحمت باشد و آن اضافه بفاعل خود شده كه رب باشد و عبد مفعول آنست و زكريّا بدل يا بيان است براى عبد ولى قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه ذكر كرد رحمت پروردگار را زكريا پس رحمت كرد بر او و در خبر است كه بهترين دعاها دعاى پنهان است و بهترين روزيها روزى بقدر كفايت و دعاى آنحضرت كه گفته‌اند در محراب بيت المقدس بوده آن بود كه عرض كرد بار الها سست و ضعيف شد استخوان من و مشتعل گرديد سرم از پيرى تشبيه فرموده سفيدى سر خود را در نورانيّت بآتش و انتشار آنرا در تمام موى سر باشتعال آن در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در مردم اثر پيرى كه سفيدى مو است ظاهر نميشد تا آنكه حضرت ابراهيم اثر پيرى را در محاسن خود مشاهده نمود عرض كرد بار الها اين چيست فرمود وقار است عرض كرد پروردگارا وقار مرا زياد كن و چون شخص كريم كسى را كه معتاد بعطاء خود فرمود مأيوس نميكند حضرت زكريّا عرض كرد خدايا هيچوقت مرا از در خانه خودت محروم نفرمودى لذا اميد من باجابت تو زياد است و هر قدر اميد بنده بخدا زياد باشد كرم خدا هم بر او زياد ميشود خصوصا اگر موجب اميد را خدا خودش فراهم نموده باشد آنهم در جوانى كه در پيرى هيچ سزاوار نيست او را مأيوس فرمايد و اكنون من ميترسم از ورثه خودم كه بعد از فوت من نتوانند بوظائف جانشينى من قيام نمايند و اين موجب شود كه امّتم گمراه گردند و در دين من خلل و فتورى روى دهد و بدعتهائى‌
----
جلد 3 صفحه 461
وارد گردد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها عموها و پسر عموها بودند و ظاهرا مراد آنستكه بتدريج وارث او ميشدند والا آنها در يك رتبه ارث نميبرند يا مراد از موالى صاحب اختياران و جانشينان عرفى يا خويشان نزديك يا خصوص عمو زاده‌هاى اويند ولى قمّى ره در تفسير موالى نقل نموده كه مراد ورثه است و بنابراين معنى واضح است در هر حال و عرضه داشت زن من ايشاع دختر عمران نازا است و تاكنون اولادى نياورده و تو ببخش و عطا كن بمن از فضل و رحمت بى‌منتهاى خودت ولى و وارث و فرزند ارجمند ذكورى كه ارث ببرد از من وارث ببرد از اولاد يا اقارب يعقوب بن ماثان كه برادر عمران بوده يا اولاد يعقوب بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام كه حضرت زكريا از اولاد او بوده مسلّما ولى بعضى او را از اولاد سليمان بن داود عليه السّلام كه از نسل يهودا فرزند حضرت يعقوب بوده ميدانند و بعضى او را از نسل هرون برادر حضرت موسى دانسته‌اند كه آن دو از اولاد لاوى فرزند حضرت يعقوبند و ارث در هر دو مورد ظاهر در ارث مال است چون معناى حقيقى ارث اين است ولى در مورد اوّل مسلّم است و در مورد دوّم بعضى گفته‌اند مراد ارث مقام است و در هر حال دلالت دارد بر آنكه انبياء ارث مالى ميگذارند و حديث ابو بكر از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه انبياء ارث مالى نميگذارند دروغ است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه قرائت فرمودند يرثنى و أرث من آل يعقوب و بنابراين يك ارث بيش نيست آنهم مالى است و در خاتمه دعا فرمود كه خداوند آن پسر را از هر جهت مرضى و پسنديده خود قرار دهد و اينهم دليل است بر آنكه مراد ارث مقام نبوّت كه اهل خلاف گفته‌اند نيست چون اگر فرزندى كه وارث نبوّت باشد خواسته بود ديگر لازم بلكه مناسب نبود پسنديده بودن آنرا بخواهد چون پيغمبر برتر و بالاتر است از آنكه پسنديده باشد و قمّى ره فرموده در آنروز زكريّا اولادى نداشت كه قائم مقام او شود و از او ارث ببرد و هدايا و نذور بنى اسرائيل حق احبار بود و زكريّا رئيس احبار بود و زن او خواهر مريم بنت عمران بن ماثان بود و يعقوب بن ماثان و بنو ماثان آنروز رؤساء بنى- اسرائيل و شاهزادگان آنها بودند و از اولاد سليمان بن داود بودند و معلوم است كه هر كس مالى داشته باشد مايل است كه فرزند صالحى هم داشته باشد كه‌
----
جلد 3 صفحه 462
اموالش بدست نااهل نيفتد و مقامش محفوظ بماند ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ذِكرُ رَحمَت‌ِ رَبِّك‌َ عَبدَه‌ُ زَكَرِيّا «2»
‌اينکه‌ سوره‌ مباركه‌ ياد آوريست‌ رحمة پروردگار تو بنده‌ ‌خود‌ ‌را‌ زكريّا ذِكرُ رَحمَت‌ِ رَبِّك‌َ خبر مبتداء محذوف‌ ‌است‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ سوره‌ مباركه‌ يك‌ قسمت‌ تفضلاتي‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ حق‌ زكريّا فرموده‌ اولا ‌در‌ نسب‌ زكريّا ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ ‌از‌ نسل‌ يعقوب‌ ‌إبن‌ اسحق‌ شمرده‌ و ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌او‌ ‌را‌ رئيس‌ احبار دانسته‌ و عيال‌ ‌او‌ ‌را‌ اخت‌ مريم‌ مادر عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ دانسته‌ و ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ رؤساء بني‌ اسرائيل‌ و بنو ملوك‌ ‌آنها‌ گفته‌ و مشمول‌ تفضلات‌ الهي‌ و يكي‌ ‌از‌ انبياء بزرگ‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌بود‌ و ‌از‌ اولاد سليمان‌ ‌بن‌ داود ‌عليه‌ السّلام‌ ‌بود‌ و سن‌ مباركش‌ نود و نه‌ سال‌ رسيد عَبدَه‌ُ زَكَرِيّا مقام‌ عبوديت‌ بالاترين‌ مقام‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ مقام‌ نبوت‌ و رسالت‌ بالاتر ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ تشهد نماز اول‌ شهادت‌ بعبوديت‌ ميدهي‌ سپس‌ شهادت‌ برسالت‌ و اشهد ‌ان‌ محمّدا عبده‌ و رسوله‌ بلكه‌ رسالت‌ يكي‌ ‌از‌ شئون‌ عبوديت‌ ‌است‌ و ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مقام‌ مناجات‌ عرض‌ كرد.
كفاني‌ فخرا ‌ان‌ اكون‌ لك‌ عبدا و كفاني‌ عزا ‌ان‌ تكون‌ لي‌ ربا
و كسي‌ باين‌ مقام‌ نائل‌ نميشود مگر آنكه‌ هيچگونه‌ اختياري‌ ‌بر‌ ‌خود‌ و ديگران‌ قائل‌ نشود و ‌در‌ تحت‌ اختيار مولاي‌ ‌خود‌ ‌باشد‌ و تحت‌ اوامر ‌او‌.
عَبداً مَملُوكاً لا يَقدِرُ عَلي‌ شَي‌ءٍ نحل‌ ‌آيه‌ 77 و بنده‌ ‌اگر‌ بوظائف‌ عبوديت‌ ‌خود‌ رفتار كرد البته‌ مولي‌ ‌هم‌ بوظايف‌ مولوية ‌خود‌ عمل‌ ميفرمايد.
‌در‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌
عبدي‌ اطعني‌ ‌حتي‌ اجعلك‌ مثلي‌ انا اقول‌ لشي‌ء كن‌ فيكون‌ و انت‌ تقول‌ لشي‌ء كن‌ فيكون‌
و البته‌ انبياء و اوصياء و مقربان‌ درگاه‌ ربوبيت‌ ‌اينکه‌ مقام‌ ‌را‌ بيشتر و بهتر حيازت‌ كرده‌اند ‌حتي‌ بجايي‌ ميرسند ‌که‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ميفرمايد نِعم‌َ العَبدُ إِنَّه‌ُ أَوّاب‌ٌ ص‌ ‌آيه‌ 30 ‌در‌ حق‌ سليمان‌ و ‌آيه‌ 44 ‌در‌ حق‌ ايوب‌ عليهما السّلام‌.
416
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 2)- دعای گیرای زکریّا- بعد از ذکر حروف مقطعه، نخستین سخن از داستان زکریا (ع) شروع می‌شود، می‌فرماید: «این یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده‌اش زکریّا ...» (ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس