ریشه فلق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::فلق]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفتهاند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مىبرم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مىرساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مىرود و هم شخص را از بين مىبرد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مىرساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مىكند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمىتواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مىكنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مىآيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مىشوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مىبريم. واللَّهالعالم. رجو شود به «نفث». | (بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفتهاند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مىبرم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مىرساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مىرود و هم شخص را از بين مىبرد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مىرساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مىكند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمىتواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مىكنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مىآيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مىشوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مىبريم. واللَّهالعالم. رجو شود به «نفث». | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ف:100, من:86, وله:62, شرر:58, اله:55, کون:52, الله:48, ما:48, ب:48, ک:45, افک:41, ان:41, خرج:41, حيى:38, ربب:38, صبح:38, حبب:38, بحر:34, جعل:34, نوى:34, ليل:31, عوذ:31, کلل:31, خلق:31, عصى:27, انن:27, فرق:27, زعم:27, قول:27, موت:27, سکن:27, طود:24, غسق:24, شمس:24, عصو:24, قمر:20, ذلکم:20, کم:17, حسب:17, زلف:17, ضرب:17, عظم:17, ذلک:13, قدر:10, موسى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۴
تکرار در قرآن: ۴(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفتهاند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مىبرم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مىرساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مىرود و هم شخص را از بين مىبرد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مىرساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مىكند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمىتواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مىكنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مىآيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مىشوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مىبريم. واللَّهالعالم. رجو شود به «نفث».
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
فَالِقُ | ۲ |
فَانْفَلَقَ | ۱ |
الْفَلَقِ | ۱ |