ریشه نفر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::نفر]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۸
تکرار در قرآن: ۱۸(بار)
قاموس قرآن
(بروزن فلس) نفر اگر با «من» و «عن» آيد به معنى دورى و تفرق باشد و اگر با «الى» باشد به معنى خروج ورفتن است و بعبارت ديگر اگر گوييم: «نَفَرَمَنْهُ وَعَنْهُ» يعنى از آن دور شد و اگر گوييم «نَفَرَ اِلَيْهِ» يعنى به سوى آن رفت. در قاموس گويد: «اَلنَّفْرُ: اَلتَّفَرُّقُ» و در اقرب الموارد آمده «نَفَرَتِ الدَّابَّةُ مِنْ كَذا» يعنى از آن ترسيد و كنار شد. در مجمع ذيل [توبه:38]. گويد: نفر رفتن است به سوى آنچه بر آن تهييج شده و در جاى ديگر گفته: آن در اصل به معنى فزع است. [توبه:122]. آن در تقدير «فَلَوْلاَنَفَرَاِلى طَلَبِ الْعِلْمِ» است يعنى چرا از هر گروه دستهاى به طلب علم خارج نمىشوند تا در دين عالم باشند راجع به اين آيه در «فقه» بحث شده است. [نساء:71]. اى اهل ايمان احتياط (و اسلحه) خويش را برگيريد و گروه گروه يا همگى به جهاد خارج شويد. نفُور: (بروزن عقول) بمعنى دورى است [ملك:21]. بلكه در طغيان و دورى از حق اصرار ورزيدند و اگر با «الى» آيد به معنى رفتن و خروج باشد چنانكه در اقرب الموارد هست. استنفار: رم دادن و رم كردن طلب خروج و حركت است [مدثر:51-50]. گويى آنها الاغهاى رم كردهاند كه از شيرگريخته.
(بروزن فرس) گروه. دسته. [احقاف:29]. آنگاه كه گروهى از جن را به سوى تو برگدانديم كه قرآن را استماع ميكردند. [جن:1]. در قاموس گفته نفر عبارت است از همه مردم و نيز گروهى از مردان كه از ده نفر كم باشد. در كشاف ذيل آيه 47 سوره نمل گفته: فرق بين رهط و نفر آن است كه نفر از سه است تا نه و رهط از سه است تا ده يا از هفت تا ده و در اقرب الموارد گويد: گروهى است از سه تا ده و به قولى از سه تا هفت نفر از مردان و اگر بيشتر از ده باشد نفر گفته نمىشود. * [كهف:34]. مراد از نفر در آيه عشيره است طبرسى فرموده عشيره نفر خوانده شده كه با انسان در حوائج او سعى و حركت مىكنند. نفير: مثل نفر است به معنى جماعتى از مردان در مجمع فرموده: نفيرعددى از مردان است زجاج گفته: ممكن است جمع نفر باشد، نفير و نفر انسان، عشيره اوست كه ياريش كرده و با او كوچ كنند [اسراء:6]. يارى مىدهيم شما را با اموال و فرزندان و عشيره و يارانتان را زياد مىگردانيم.
کلمات مشتق شده در قرآن
| کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
|---|---|
| فَانْفِرُوا | ۱ |
| انْفِرُوا | ۳ |
| تَنْفِرُوا | ۲ |
| لِيَنْفِرُوا | ۱ |
| نَفَرَ | ۱ |
| نَفِيراً | ۱ |
| نُفُوراً | ۴ |
| نَفَراً | ۲ |
| نُفُورٍ | ۱ |
| نَفَرٌ | ۱ |
| مُسْتَنْفِرَةٌ | ۱ |