گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴۷: خط ۴۹:
==آيات ۱ ۹، سوره صف ==
==آيات ۱ ۹، سوره صف ==
سوره صف مدنى است و چهارده آيه دارد
سوره صف مدنى است و چهارده آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(۱)
سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(۱)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ(۲)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ(۲)
كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ(۳)
كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ(۳)
إِنَّ اللَّهَ يحِب الَّذِينَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِهِ صفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصوصٌ(۴)
إِنَّ اللَّهَ يحِب الَّذِينَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِهِ صفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصوصٌ(۴)
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْفَسِقِينَ(۵)
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْفَسِقِينَ(۵)
وَ إِذْ قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ يَبَنى إِسرءِيلَ إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكم مُّصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشرَا بِرَسولٍ يَأْتى مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ(۶)
وَ إِذْ قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ يَبَنى إِسرءِيلَ إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكم مُّصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشرَا بِرَسولٍ يَأْتى مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ(۶)
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ الْكَذِب وَ هُوَ يُدْعَى إِلى الاسلَمِ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ(۷)
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ الْكَذِب وَ هُوَ يُدْعَى إِلى الاسلَمِ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ(۷)
يُرِيدُونَ لِيُطفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كرِهَ الْكَفِرُونَ(۸)
يُرِيدُونَ لِيُطفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كرِهَ الْكَفِرُونَ(۸)
هُوَ الَّذِى أَرْسلَ رَسولَهُ بِالهُْدَى وَ دِينِ الحَْقِّ لِيُظهِرَهُ عَلى الدِّينِ كلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشرِكُونَ(۹)
هُوَ الَّذِى أَرْسلَ رَسولَهُ بِالهُْدَى وَ دِينِ الحَْقِّ لِيُظهِرَهُ عَلى الدِّينِ كلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشرِكُونَ(۹)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خداى رحمان رحيم ، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويد و او خدايى عزيز و حكيم است (۱).
به نام خداى رحمان رحيم ، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويد و او خدايى عزيز و حكيم است (۱).
خط ۷۶: خط ۷۸:
و نيز بر مؤ منين است كه هرگز آنچه را كه خود عمل نمى كنند به ديگران نگويند، و در آنچه وعده مى دهند تخلف ننمايند، كه اين گونه اعمال ايشان را مستوجب خشمى از خدا نموده ، رسول را آزار مى دهد. و خطر را هم دارد كه خدا دلهايشان را منحرف سازد، همان طور كه با قوم موسى (عليه السلام ) چنين كرد، چون با اينكه مى دانستند آن جناب رسول خدا به سوى ايشان است ، مع ذلك آزارش دادند. و خدا مردم ستمكار را هدايت نمى كند.
و نيز بر مؤ منين است كه هرگز آنچه را كه خود عمل نمى كنند به ديگران نگويند، و در آنچه وعده مى دهند تخلف ننمايند، كه اين گونه اعمال ايشان را مستوجب خشمى از خدا نموده ، رسول را آزار مى دهد. و خطر را هم دارد كه خدا دلهايشان را منحرف سازد، همان طور كه با قوم موسى (عليه السلام ) چنين كرد، چون با اينكه مى دانستند آن جناب رسول خدا به سوى ايشان است ، مع ذلك آزارش دادند. و خدا مردم ستمكار را هدايت نمى كند.
اين سوره به شهادت زمينه آياتش در مدينه نازل شده است .
اين سوره به شهادت زمينه آياتش در مدينه نازل شده است .
سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ
سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ
تفسير اين آيه در سوره حشر گذشت . و اگر سوره مورد بحث را با تسبيح و تنزيه خدا از هر نقص آغاز كرده براى اين است كه در اين سوره سخن از بديها و توبيخ مؤ منين به ميان آمده كه چرا چيزى را مى گويند كه خود عمل نمى كنند، و آنگاه تهديدشان كرده به اينكه اگر به خود نيايند، دچار خشم خدا گشته ، و خدا دلهاى تبهكاران را منحرف مى سازد.
تفسير اين آيه در سوره حشر گذشت . و اگر سوره مورد بحث را با تسبيح و تنزيه خدا از هر نقص آغاز كرده براى اين است كه در اين سوره سخن از بديها و توبيخ مؤ منين به ميان آمده كه چرا چيزى را مى گويند كه خود عمل نمى كنند، و آنگاه تهديدشان كرده به اينكه اگر به خود نيايند، دچار خشم خدا گشته ، و خدا دلهاى تبهكاران را منحرف مى سازد.
مقصود از خطاب توبيخى : «'''چرا مى گوييد آنچه را كهعمل نمى كنيد'''» با توجه به سياق و زمينه كلام
مقصود از خطاب توبيخى : «'''چرا مى گوييد آنچه را كهعمل نمى كنيد'''» با توجه به سياق و زمينه كلام
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ
كلمه «'''لم '''» مخفف كلمه «'''لما'''» است ، و حرف «'''ما'''» در آن استفهامى است ، و حرف «'''لام '''» براى تعليل است . و گفتار آيه در زمينه توبيخ است ، مى خواهد مؤ منين را به خاطر اينكه بدانچه مى گويند عمل نمى كنند توبيخ كند. و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند «'''مراد از جمله ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد'''» منافقين هستند و آيه شريفه اين طائفه را سرزنش مى كند، نه مؤ منين را، زيرا مؤ منين از نظر قرآن محترمند)) درست نيست ، و نبايد به آن گوش فرا داد، براى اينكه قرآن پر است از آياتى كه مؤ منين را توبيخ و عتاب مى كند، مخصوصا آياتى كه درباره جنگها و متعلقات آن نازل شده ، از قبيل آيات راجع به جنگ احد، احزاب ، حنين ، صلح حديبيه و جنگ تبوك ، و مساءله انفاق در راه خدا و امثال آن . و مؤ منين صالح اگر صالح شدند و جلالت قدر يافتند، به خاطر همين توبيخ ‌ها بوده كه خداى تعالى از آنان نمود، و به وسيله به تدريج تربيتشان كرد، و گرنه صلاح نفسانى و جلالت قدر را از پيش خود در نيافتند.
كلمه «'''لم '''» مخفف كلمه «'''لما'''» است ، و حرف «'''ما'''» در آن استفهامى است ، و حرف «'''لام '''» براى تعليل است . و گفتار آيه در زمينه توبيخ است ، مى خواهد مؤ منين را به خاطر اينكه بدانچه مى گويند عمل نمى كنند توبيخ كند. و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند «'''مراد از جمله ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد'''» منافقين هستند و آيه شريفه اين طائفه را سرزنش مى كند، نه مؤ منين را، زيرا مؤ منين از نظر قرآن محترمند)) درست نيست ، و نبايد به آن گوش فرا داد، براى اينكه قرآن پر است از آياتى كه مؤ منين را توبيخ و عتاب مى كند، مخصوصا آياتى كه درباره جنگها و متعلقات آن نازل شده ، از قبيل آيات راجع به جنگ احد، احزاب ، حنين ، صلح حديبيه و جنگ تبوك ، و مساءله انفاق در راه خدا و امثال آن . و مؤ منين صالح اگر صالح شدند و جلالت قدر يافتند، به خاطر همين توبيخ ‌ها بوده كه خداى تعالى از آنان نمود، و به وسيله به تدريج تربيتشان كرد، و گرنه صلاح نفسانى و جلالت قدر را از پيش خود در نيافتند.
و مورد توبيخ در آيه مورد بحث هر چند بر حسب ظاهر لفظ آيه مطلق است ، و در خصوص تخلف كردار از گفتار و خلف وعده ، و نقض عهد است ، و درست هم هست ، چون وقتى ظاهر انسان موافق باطنش نشد، همه اين اعمال از او سر مى زند،
و مورد توبيخ در آيه مورد بحث هر چند بر حسب ظاهر لفظ آيه مطلق است ، و در خصوص تخلف كردار از گفتار و خلف وعده ، و نقض عهد است ، و درست هم هست ، چون وقتى ظاهر انسان موافق باطنش نشد، همه اين اعمال از او سر مى زند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۱ </center>
و ليكن سياق و زمينه آيات مورد بحث كه آيه «'''ان اللّه يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا'''» در آن قرار گرفته ، و آيه «'''يا ايها الذين امنوا هل ادلكم على تجاره '''» در آيات بعد از آن واقع شده ، و همچنين آياتى نظير اينها كه در آن است مى فهماند كه گويا بعضى از مومنين قبل از جنگ وعده پايدارى داده بودند كه به هيچ وجه پشت به جنگ نكنند، و پا به فرار نگذارند و يا از بيرون شدن براى جنگ تثاقل نورزند، و يا از انفاق در تهيه ابزار جنگ براى خود و ديگران مضايقه ننمايند، ولى در موقع عمل خلف وعده كرد ه اند.
و ليكن سياق و زمينه آيات مورد بحث كه آيه «'''ان اللّه يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا'''» در آن قرار گرفته ، و آيه «'''يا ايها الذين امنوا هل ادلكم على تجاره '''» در آيات بعد از آن واقع شده ، و همچنين آياتى نظير اينها كه در آن است مى فهماند كه گويا بعضى از مومنين قبل از جنگ وعده پايدارى داده بودند كه به هيچ وجه پشت به جنگ نكنند، و پا به فرار نگذارند و يا از بيرون شدن براى جنگ تثاقل نورزند، و يا از انفاق در تهيه ابزار جنگ براى خود و ديگران مضايقه ننمايند، ولى در موقع عمل خلف وعده كرد ه اند.
كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ
كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ
كلمه «'''مقت '''» به معناى خشم شديد است . آيه مى خواهد مضمون آيه قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: خداى تعالى از همه اعمال انسان بيش ‍ از همه از اين عملش سخت به خشم مى آيد كه چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، چون اين خود از نشانه هاى نفاق است . البته بايد توجه داشت اين كه انسان چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، غير از آن است كه عمل نكند به آنچه كه گفته است ، (گاهى مى شود كه انسان موفق نمى شود بدانچه قبلا گفته عمل كند، و يا رسما خلف وعده مى كند، و گاه مى شود كه از اول كه وعده مى دهد، بناى عمل نكردن به آن را دارد، قسم دوم نفاق است نه اولى ) چون قسم اول ناشى از ضعف اراده و سستى همت است كه البته خود يكى از رذائل اخلاقى ، و منافى با سعادت نفس ‍ انسانى است ، چون خداى تعالى سعادت نفس بشر را بر اين اساس ‍ تاءمين نموده كه به اختيار خود اعمال خير كند و حسناتى كسب نمايد، و كليد كسب اين حسنات داشتن عزم راسخ و همت بلند است ، و اگر ديديم كسى وعده مى دهد ولى در مقام عمل سست مى شود، و خلف وعده مى كند، مى فهميم كه مردى سست عنصر و ضعيف الاراده است ، و از چنين انسانى اميد خير و سعادت نمى رود.
كلمه «'''مقت '''» به معناى خشم شديد است . آيه مى خواهد مضمون آيه قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: خداى تعالى از همه اعمال انسان بيش ‍ از همه از اين عملش سخت به خشم مى آيد كه چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، چون اين خود از نشانه هاى نفاق است . البته بايد توجه داشت اين كه انسان چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، غير از آن است كه عمل نكند به آنچه كه گفته است ، (گاهى مى شود كه انسان موفق نمى شود بدانچه قبلا گفته عمل كند، و يا رسما خلف وعده مى كند، و گاه مى شود كه از اول كه وعده مى دهد، بناى عمل نكردن به آن را دارد، قسم دوم نفاق است نه اولى ) چون قسم اول ناشى از ضعف اراده و سستى همت است كه البته خود يكى از رذائل اخلاقى ، و منافى با سعادت نفس ‍ انسانى است ، چون خداى تعالى سعادت نفس بشر را بر اين اساس ‍ تاءمين نموده كه به اختيار خود اعمال خير كند و حسناتى كسب نمايد، و كليد كسب اين حسنات داشتن عزم راسخ و همت بلند است ، و اگر ديديم كسى وعده مى دهد ولى در مقام عمل سست مى شود، و خلف وعده مى كند، مى فهميم كه مردى سست عنصر و ضعيف الاراده است ، و از چنين انسانى اميد خير و سعادت نمى رود.
إِنَّ اللَّهَ يحِب الَّذِينَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِهِ صفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصوصٌ
إِنَّ اللَّهَ يحِب الَّذِينَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِهِ صفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصوصٌ
كلمه «'''صف '''» - بنابه گفته راغب - به معناى اين است كه چند چيز، مثلا چند نفر انسان و يا درخت ، در خطى مستقيم قرار بگيرند. اين كلمه در آيه شريفه و در همه جا مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد، و به همين جهت است كه جمع بسته نمى شود. و اگر منصوب آمده براى اين است كه حال از ضمير فاعل در جمله «'''يقاتلون '''» مى باشد. و معناى آيه اين است كه : خدا دوست مى دارد كسانى را كه در راه او قتال مى كنند،
كلمه «'''صف '''» - بنابه گفته راغب - به معناى اين است كه چند چيز، مثلا چند نفر انسان و يا درخت ، در خطى مستقيم قرار بگيرند. اين كلمه در آيه شريفه و در همه جا مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد، و به همين جهت است كه جمع بسته نمى شود. و اگر منصوب آمده براى اين است كه حال از ضمير فاعل در جمله «'''يقاتلون '''» مى باشد. و معناى آيه اين است كه : خدا دوست مى دارد كسانى را كه در راه او قتال مى كنند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۲ </center>
خط ۹۴: خط ۹۶:
<span id='link282'><span>
<span id='link282'><span>
==اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ==
==اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ==
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ ...
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ ...
اين آيه شريفه به طور اشاره مى فهماند كه بنى اسرائيل با لجاجت خود رسول خدا. حضرت موسى را آزار داده بودند، تا جايى خداى تعالى به كيفر اين رفتارشان دلهايشان را منحرف ساخت . و اين خود نهيى است براى مؤ منين از اين كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را اذيت كنند، و كارشان بدانجا انجامد كه كار قوم موسى بدانجا كشيد، و دلهايشان منحرف گشت ، همچنان كه در آيه زير به طور صريح روى سخن به امت اسلام نموده ، مى فرمايد: «'''ان الذين يوذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الاخره و اعد لهم عذابا مهينا'''».
اين آيه شريفه به طور اشاره مى فهماند كه بنى اسرائيل با لجاجت خود رسول خدا. حضرت موسى را آزار داده بودند، تا جايى خداى تعالى به كيفر اين رفتارشان دلهايشان را منحرف ساخت . و اين خود نهيى است براى مؤ منين از اين كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را اذيت كنند، و كارشان بدانجا انجامد كه كار قوم موسى بدانجا كشيد، و دلهايشان منحرف گشت ، همچنان كه در آيه زير به طور صريح روى سخن به امت اسلام نموده ، مى فرمايد: «'''ان الذين يوذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الاخره و اعد لهم عذابا مهينا'''».
و آيه مورد بحث بدان جهت كه نهيى الزامى در آن هست ، در معناى آيه «'''يا ايها الذين امنوا لا تكونوا كالذين اذوا موسى فبراه اللّه مما قالوا و كان عند اللّه وجيها يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه و قولوا قولا سديدا'''» مى باشد.
و آيه مورد بحث بدان جهت كه نهيى الزامى در آن هست ، در معناى آيه «'''يا ايها الذين امنوا لا تكونوا كالذين اذوا موسى فبراه اللّه مما قالوا و كان عند اللّه وجيها يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه و قولوا قولا سديدا'''» مى باشد.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۳:
و دليل دومش كه گفت «'''كلام از فايده داشتن ساقط مى شود'''» به هيچ وجه درست نيست براى اينكه آنچه از زيغ منسوب به خود بنده است آن مقدارى است كه به خاطر فسقى كه دارد در دلش پيدا مى شود، و سبب حد معينى از كفر مى گردد، و آنچه كه به خدا نسبت داده مى شود تثبيت و پا بر جا كردن اين كفر در قلب بنده است پس زيغ بنده از ايمان به خاطر فسق و پديد آمدن كفر در دلش مطلبى است و تثبيت كفر در دل او بر طريق مجازات مطلبى ديگر است .
و دليل دومش كه گفت «'''كلام از فايده داشتن ساقط مى شود'''» به هيچ وجه درست نيست براى اينكه آنچه از زيغ منسوب به خود بنده است آن مقدارى است كه به خاطر فسقى كه دارد در دلش پيدا مى شود، و سبب حد معينى از كفر مى گردد، و آنچه كه به خدا نسبت داده مى شود تثبيت و پا بر جا كردن اين كفر در قلب بنده است پس زيغ بنده از ايمان به خاطر فسق و پديد آمدن كفر در دلش مطلبى است و تثبيت كفر در دل او بر طريق مجازات مطلبى ديگر است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش