النساء ٤٢: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۳#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۳#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۱#link301 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۱#link301 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً «42» | |||
در چنين روز، كسانى كه كفر ورزيدند و پيامبر را نافرمانى كردند، آرزومىكنند كهاى كاش با زمين يكسان مىشدند و هيچ سخنى را نمىتوانند از خدا كتمان كنند. | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 112. | |||
«2». نور، 24. | |||
«3». غافر، 51. | |||
«4». نورالثقلين، ج 1، ص 399. | |||
«5». تفاسير برهان و عيّاشى. | |||
جلد 2 - صفحه 73 | |||
===نکته ها=== | |||
كفّار معصيتكار، پيش از اقامه شهود، منكر گناه وفساد خود مىشوند و در پى راه فرارند و مىگويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» به خدا سوگند ما مشرك نبوديم. ولى وقتى گواهان حقايق را گفتند، ديگر جايى براى كتمان نيست. | |||
در آيات قرآن، آرزوهاى حسرتبار گناهكاران به اين گونه مطرح است: | |||
كاش خاك بودم. كاش در خاك محو بودم. كاش با فلانى دوست نمىشدم. كاش در دنيا اهل تعقّل و فكر بودم. كاش با همان مرگ، فانى شده بودم ... | |||
===پیام ها=== | |||
1- نافرمانى از دستورهاى حكومتى پيامبر، در رديف كفر به خداست. «كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ» | |||
2- روز قيامت، روز حسرت و آرزوست. يَوَدُّ ... لَوْ تُسَوَّى | |||
3- روزقيامت، هيچ سخن ومطلبى پوشيده ومخفى نمىماند. «لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً (42) | |||
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا: در آن روز وقوع شهادت، دوست دارند آنانكه كافر | |||
---- | |||
«1» مدرك ياد شده. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 445 | |||
شدند به خدا. وَ عَصَوُا الرَّسُولَ: و نافرمانى كردند پيغمبر را يعنى كفران و عصيان را با هم جمع كردند. يا كفار و عصات دوست داشته باشند در اين وقت، لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ: اينكه برابر شود بديشان زمين، يعنى دفن كنند ايشان را و خاك بالاى آنها ريزند مثل مردگان، و هرگز زنده نشوند، كما قال: | |||
وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً. اين كنايه است از آنكه خلق نشدندى و با زمين مساوى باشندى و با اجزاء آن مستحيل شدى به طورى كه هيچ امتيازى نبودى و هرگز به دنيا نيامدى. ابو عبيده گفته: مراد آنكه دوست داشتى كه زمين شكافته شدى و ايشان فرو رفتى و به هم آمدى. كلبى گفته: پس از تعديل ميان بهائم و طيور و وحوش، گويند: كونوا ترابا: در آن حال كفار تمنا كنند كه كاش ما هم خاك شدى. در منهج- ابن عباس گفته: معنى آيه آنست كه دوست داشته باشند كفار كه اهل عرصات، پا بر سر و شكم آنها گذارند، چنانچه بر زمين نهند، تا زير اقدام، پايمال گشتى و آن حال را نديدى. | |||
وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً: و قادر نباشند بر اينكه كتمان نمايند و بپوشند از خداى تعالى سخنى را، زيرا انبياء و ائمه و ملائكه و جوارح و زمان و مكان بر آنها شهادت دهند. و گويند: معنى آنست كه: دوست داشته باشند كفار با زمين برابر شدندى، در حالتى كه كتمان حديث از خدا نكردى و تكذيب او ننمودى، بقوله «ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»؛ چه در روايت آمده كه: چون بگويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» حق تعالى مهر بر دهنهاى ايشان نهد و جوارح بر ايشان شهادت دهند. پس عذاب بر ايشان شديد شود. نزد اين حال تمنا كنند كاش مساوى زمين بودندى. قول ديگر: تمناى ايشان اين باشد كه كاش نعت و صفت پيغمبر را در دنيا كتمان ننمودى تا بدين عذاب مبتلا نشدى. يا معنى آنست كه ايشان الحاح نمايند در آن روز، به ترك قبايح و كذب، و مبالغه كنند كه ما هرگز فعل قبيحى نكرديم، چه ظن ايشان چنان بوده كه عبادت اوثان شرك نبوده، زيرا تصور تقرب به خدا در عبادت آنها نمودهاند. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 446 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً (42) | |||
ترجمه | |||
آنروز دوست مىدارند آنانكه كافر شدند و نافرمانى كردند پيغمبر را كه كاش هموار كرده شود بر آنها زمين و كتمان نمىكنند از خدا خبرى را. | |||
تفسير | |||
در مقام شدت انفعال و شرمسارى شخص آرزو مىكند كاش بزمين فرو ميرفت و باين بليّه گرفتار نميشد و اينحال كفار و منافقين و عصاة است در روز قيامت كه مهر بر دهان آنها نهاده شود و دست و پا و پوست آنها شهادت دهند بر اعمال آنها و ديگر جاى كتمان براى آنها باقى نماند چنانچه از امير المؤمنين (ع) نقل شده است و قمى فرموده اينحال معاندين با امير المؤمنين (ع) است كه آرزو مىكنند كاش آنروز كه جمع شدند براى بردن حق آنحضرت بزمين فرو ميرفتند و كتمان حديث غدير و ساير نصوص پيغمبر (ص) را بر ولايت آنحضرت نمىنمودند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَومَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَو تُسَوّي بِهِمُ الأَرضُ وَ لا يَكتُمُونَ اللّهَ حَدِيثاً (42) | |||
روز قيامت آرزو ميكنند كفار و آنهايي که نافرماني رسول را نمودند که اي كاش با زمين يكسان ميشدند و حديثي را از خدا كتمان نميكردند. | |||
يومئذ يعني همچه روزي که شهود مذكوره بر تمام افعال و اقوال آنها شهادت ميدهند و احوال روز قيامت را مشاهده ميكنند (يود) يعني دوست ميدارند و آرزو ميكنند الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ كفار و كساني که در حكم كفار هستند از معاندين و ارباب ضلالت. | |||
لَو تُسَوّي بِهِمُ الأَرضُ كنايه است يا از اينكه بدنيا نيامده بوديم و بهمان اصل مادي اولي که خاك بود باقي مانده بوديم، چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد وَ يَقُولُ الكافِرُ يا لَيتَنِي كُنتُ تُراباً نبأ آيه 40. تا مورد اينکه عقوبات واقع نميشديم، و يا كنايه از اينست که پس از مردن و خاك شدن بهمان حال باقي مانده بوديم و ديگر زنده نميشديم و مبعوث نميگرديديم، و يا كنايه از اينكه فعلا هم ميمرديم و خاك ميشديم تا از اينکه عقوبات نجات پيدا ميكرديم. | |||
وَ لا يَكتُمُونَ اللّهَ حَدِيثاً اينکه مرتبه تنزل است از آرزوي اول اشاره به اينكه حال که در دنيا آمديم و فعلا هم مبعوث گرديديم و ديگر هم مردن در كار نيست و گرفتار عذاب كفر و معاصي شديم لا اقل خود اقرار و اعتراف بتقصير خود ميكرديم و انكار نمينموديم تا احتياج باقامه اينکه شهود نبود و در ميانه اهل محشر مفتضح و رسوا نميشديم چون مقصر اگر خود اعتراف و اقرار بتقصير خود كند ديگر بر او اقامه شهود نميكنند، و بدبختي اينست که گمان ميكردند اگر كتمان كنند و انكار نمايند راه اثبات بر خدا مسدود ميگردد و نجات پيدا ميكنند غافل از اينكه | |||
جلد 5 - صفحه 87 | |||
شهود محكم بر اعمال آنها هست که نميتوان تكذيب و جرح آنها نمود. | |||
و از اينکه بيان استفاده ميشود که كفار با اينكه در قيامت مشاهده احوال قيامت را ميكنند هنوز بكفر اولي باقي هستند و گمان ميكنند که بكتمان و انكار ميتوان نجات پيدا نمود حتي اينكه قسم ميخورند و ميگويند وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ انعام آيه 23 مَن كانَ فِي هذِهِ أَعمي فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعمي وَ أَضَلُّ سَبِيلًا بني اسرائيل آيه 72. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||